اشعار شام غریبان امیرالمومنین(علیه السلام)
گر چه در خاک نهان شد بدن خسته تو
کعبه خلق بود خانه در بسته تو
شمع سان سوختي و آب شدي دم نزدي
که جهان سوخته ازگريه آهسته تو
گر چه آواي اذانت شده بر لب خاموش
مي دمد لاله توحيد زگلدسته تو
کيست تا مثل تو از لطف به قاتل نگرد
اي فداي نگه چشم زخون بسته تو
گل لبخند تو نگذاشت بدانند که بود
يک جهان غصه درون دل وارسته تو
خلق، يک لحظه زدرد دلت آگاه نشد
بي صدا بود زبس گريه پيوسته تو
چه به زهرا گذرد گر بگذارد به جنان
دست بشکسته به پيشاني بشکسته تو
پيش از آن روز که آب و گل ما خلق شود
اشک ما ريخته بر روي به خون شسته تو
"ميثم" سوخته دل را زکرم وامگذار
کز همه رسته و عمري شده وابسته تو
غلامرضا سازگار
موضوعات مرتبط: امام علی(ع) - شهادت
برچسبها: اشعار شام غریبان امیرالمومنین(علیه السلام)
[ 28 / 4 / 1393
] [ ] [ مهدی وحیدی ][ ]